تاريخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, | 9:1 بعد از ظهر | نویسنده : نائب الزیاره حرم شهدا

 ته سکه هایی که از سادات در عید غدیر هدیه میگیریم پس از مدتی ارزش مادی خود را از دست می دهند. با آنها چه کنیم؟؟

پاسخ: ته سکه هایی که ازسادات بزرگواربه عنوان عطیه یابهتربگوییم تبرک گرفته می شوداگربارضایت آن بزرگواران باشد،داخل درملک انسان می شود و شخص مالک،هم می تواندآن رادرراه حلال خرج کندیااینکه بعنوان تبرک نگه دارد.


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, | 8:59 بعد از ظهر | نویسنده : نائب الزیاره حرم شهدا

 وظیفه ما در قبال لوازم دور ریختی ارگان و سازمان ها چیست؟؟حق استفاده از آنها را داریم؟

پاسخ: درموردوسایل دورریزارگان ها:معمولا قسمتها و واحدهایی باعنوان آمادیاپشتیبانی و... وجود دارندکه وسایل اسقاطی وغیرموردنیازبه آنجا تحویل داده می شودکه یابه فروش میرسند،یا درمکانهای دیگراستفاده می شوندویاتبدیل به احسن می شوند.

درهمه مواردمذکور،چون اموال بیت المال به حساب می آینداستفاده شخصی ازآن اموال حرام می باشد.

امااینکه وسایلی که هنوزقابلیت استفاده دارندرابه عنوان دورریزدرنظرمی گیرند، باتوضیحات قبلی مشخص می شودکه استفاده دیگری ازآنهاخواهدشد.

ولی اگرفرض براین باشدکه استفاده بهتری ازاین وسایل نشودویااصراف صورت بگیرد،به عنوان یک مومن ودرصورت اجتماع شرایط وظیفه داریدامربه معروف ونهی ارمنکرکنید.


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, | 8:52 بعد از ظهر | نویسنده : نائب الزیاره حرم شهدا

در احادیث  سوار شدن خانم ها، خصوصا رانندگی در اخرالزمان از نشانه های ظهور است و کار نادرستی هست؟؟؟

 

 

پاسخ: سوارشدن برمرکب درزمان رسول خدا"ص" نیز کراهت داشته است.


مرحوم کلینی درکتاب شریف کافی/ج5/ص516 ، روایتی نقل میکندکه رسول خدا"ص" ازسوار شدن زن بر(زین)نهی فرمودند(نهی رسول الله "ص"عن یرکب فرج بسرج)ظهورودلیل اولیه این نهی دراینست که باعث تهییج شهوت می شودچون درهمان باب فرمودندان تهیجوهن) ،وگرنه درزمان رسول خدا"ص"زنان سواربر کجاوه هامی شدندبعنوان مثال به حج مشرف می شدندآیا کراهت داشت؟مسلماچنین نبوده است.

امروزه درغرب سوارشدن دختران برزینها (دوچرخه)را بعنوان راهی برای تهییج شهوت وخودارضایی ترویج می کنند،پیامبری که عالم به کل هستنددرآن زمان چنین خطری را هشداردادند.

واینکه فرموده باشنددرآخرالزمان زنان برمرکبها سوارمیشوندسندیت قطعی نداردویااینکه عین این جمله درروایات به چشم نمی خورد.

بله رسول خدا"ص" درجایی فرمودند:به زودی مردمانی می آیندکه سواربرمرکبهامی شوند، خودرازینت می کنندهمانطورکه زن خودرابرای شوهرزینت می کندومانندزنان خودنمایی می کنند...(بحار/ج77/ص97)ولی این روایت به موردسوال مربوط نمیشود.

 

 

برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, | 9:49 بعد از ظهر | نویسنده : نائب الزیاره حرم شهدا

 حضرت علی علیه السلام در ضمن پاسخ به نامه معاویه می‌نویسد: «دختر پیامبر صلی الله علیه و آله همسر من است كه گوشت او با خون و گوشت من در هم آمیخته است. نوادگان حضرت احمد(صلی الله علیه و آله)، فرزندان من از فاطمه علیهاالسلام هستند، كدامیك از شما سهم و بهره‌ای چون من دارا هستید.»

 

حضرت علی علیه السلام بعد از شهادت فاطمه خطاب به ایشان فرمودند:«بِمَنِ العَزاء‌ یا بِنتِ مُحمد؟ كنت بِكِ اتعزی فَفیم العَزاء من بعدك؟»؛ به چه چیزی آرامش یابم ای دختر محمد؟ من به وسیله تو تسکین می‌یافتم؛ بعد از تو به چه چیزی آرامش یابم؟

 

هنگام ارتحال بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه و بیان وصایا و حلالیت ایشان حضرت در پاسخ می‌گوید: « پناه به خدا، تو داناتر و پرهیزكارتر و گرامی‌تر و نیكوكارتر از آنی كه به جهت مخالفت كردنت با خود، تو را مورد نكوهش قرار دهم. دوری از تو و احساس فقدانت بر من گران خواهد بود، ولی گریزی از آن نیست. به خدا قسم با رفتنت مصیبت رسول خدا را بر من تازه نمودی، یقینا مصیبت تو بزرگ است مصیبتی كه هیچ چیز و هیچ كس نمی‌تواند به انسان دلداری دهد و هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین آن شود.»

 

«خدا چنین خواست كه او زودتر از دیگران به رسول خدا بپیوندد، پس از او شكیبایی من به پایان رسیده و خویشتن‌داری از دست رفته، اما آنچنان كه در جدایی تو صبر كردم در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره‌ای ندارم شكیبایی بر من سخت است. پس از او آسمان و زمین در نظرم زشت می‌نماید و هیچ گاه اندوه دلم نمی‌گشاید. چشمم بی‌خواب، و دل از سوز غم سوزان است. تا خداوند مرا در جوار تو ساكن گرداند. مرگ زهرا ضربه‌ای بود كه دل را خسته و غصه‌ام را پیوسته گردانید و چه زود جمع ما را به پریشانی كشانید…

 

تبیان


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, | 9:33 بعد از ظهر | نویسنده : نائب الزیاره حرم شهدا

امام محمّد باقر عليه السلام حكايت فرموده است :
روزى رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله به منزل دخترش حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها وارد شد و چون مقدارى نشست خطاب به وى كرد و فرمود: دخترم ، فاطمه ! بلند شو و آن ظرف غذا را بياور.
همين كه آن ظرف غذا را آورد، ديدند كه داخل آن پر از آبگوشت داغ است و آماده خوردن مى باشد.
سپس رسول خدا، امام علىّ، حضرت زهراء و دو فرزندشان امام حسن و امام حسين صلوات اللّه عليهم از آن طعام ميل نمودند و باقى مانده آن را تا مدّت سيزده روز مرتّب مورد استفاده قرار مى دادند وليكن از آن غذا كاسته نمى شد.
تا آن كه روزى اُمّ ايمن ، امام حسين عليه السلام را ديد، كه مشغول خوردن غذاى پخته مى باشد، به ايشان گفت : اين نوع غذا را از كجا آورده اى ؟
حضرت فرمود: مدّت چند روزى است كه غذاى ما در منزل ، از همين خوراك مى باشد.
اُمّ ايمن به منزل حضرت زهراء سلام اللّه عليها وارد شد و گفت : اى فاطمه ! اگر امّ ايمن چيزى داشته باشد، براى شما هم است و در آن شريك مى باشيد؛ ولى اگر يك روز شما چيزى يافتيد، امّ ايمن از آن محروم خواهد بود؟!
حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها مقدارى از آن غذاى آبگوشت را كه هنوز تازه بود براى امّ ايمن آورد و او هم از آن طعام خورد و در همان روز ظرف غذا به پايان رسيد.
وقتى حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله تشريف آورد و متوجّه شد كه غذا تمام شده است ، فرمود:
چنانچه از آن غذا به ديگرى نمى دادى پايان ناپذير بود و تمامى ما اهل بيت تا آخر از آن مى خورديم و باز هم باقى مى ماند.
سپس امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: اكنون ظرف آن غذا نزد ما موجود است تا آن كه به دست امام زمان ، قائم آل محمّد صلوات اللّه عليهم اءجمعين خواهد رسيد.

 

اصول كافى : ج 1، ص 460، ح 7.

 

اوینی. کام


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:, | 4:43 بعد از ظهر | نویسنده : نائب الزیاره حرم شهدا


 

آقا جان!
تقصیر گریه های غریبانه شماست...


دنیا...غروب جمعه چه دلگیر می شود!


اللهم عجل لولیک الفرج

 

پیامبر گرامی اسلام(ص) در توصیف منتظران حقیقی امام زمان(عج) این چنین می فرماید:هر یک از ایشان، بیش از پوست کندن درخت خار با دست خالی در شب تاریک یا نگهداری آتش سوزان چوب درخت تاغ در کف دست در دینداری خود استقامت می ورزند. به راستی که آنان چراغ های هدایت در شب ظلمانی هستند.(مجلسی، بحار الانوار، ج51، ص30)

امام صادق(ع) در ضمن حدیثی این گروه از منتظران را این گونه معرفی می کند: ای ابو بصیر، خوشا به حال شیعیان و پیروان قائم اهل بیت ما ؛ چون آن ها در زمان غیبت او منتظر ظهور او هستند و وقتی آن حضرت ظهور نمایند در زمان ظهورش مطیع و فرمانبردار او خواهند بود. آنان اولیای خدایند و هیچ ترس و اندوهی بر آن ها وجود ندارد.(حائری یزدی، شیخ علی، الزام الناصب، ج2، ص 299)

در حدیث دیگر می فرمایند: هر کس بخواهد در شمار منتظران حقیقی آن عدل منتظَر باشد، باید پارسایی پیشه کند و متخلّق به مکارم اخلاق گردد.(همان، ج52، ص14)

بنابراین کسی که می خواهد جزء منظران واقعی حضرت مهدی صاحب الزّمان باشد باید خود را به این صفات و ویژگی ها آراسته کند و در این راه در تمامی شرایط استقامت بورزد و شکیبایی پیشه کند تا به مطلوب خود برسد

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:, | 1:9 بعد از ظهر | نویسنده : نائب الزیاره حرم شهدا

 اگه گوشه ی دلمون به جایی متوجه هست که کسی کار مارو درست کنه نمیشه..خدا..خدا..خدا

هروقت ناامید از همه جا شدی بدون کارت درست میشه، حدیث هست به عزت و جلال خودم قسم که قطع میکنم امید بنده ای که به غیر من امید داره، امیدمون اگه گوشه ی دلمون به کسی باشه که کار مارو اون درست کنه،حدیث داره به عزت و جلال خودم قسم که حاجت تو رو نمیدم ، اگه گوشه ی دل ما به جایی متوجه هست که کسی کار مارو درست کنه نمیشه،خدا خدا خدا....



برگرفته شده از tabiin.blog.ir


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, | 11:18 بعد از ظهر | نویسنده : نائب الزیاره حرم شهدا

 شعربرای کودک:


کودک شعررادوست داردوازآن لذت می برد. شعرهای بامحتوامی تواندجایگزین بسیاری ازآموزش های مستقیم درزندگی اوشده ویک عمردرذهنش بماند.لذادرآموزشهای پیش از دبستان ودبستان،شعرخوانی فردی وگروهی وسرودهای جمعی آموزنده نقش کلیدی دارد. نقش دیگری که شعرخواندن وشعرساختن برای اودارد،اینست که بادرک ریتم ووزن می توانداهل شعر،ادبیات وهنرشود.قاریان قرآن ومداحان اهلبیت(ع)ازاین توان برخور دارند. خوب است که مادربرای فرزندش ازخردسالی شعر بسازدوازاوهم بخواهدکه حرفهایش را مثل شعربگوید"بیاباهم بپریم/اینجاواونجابریم" تناسب و وزن شعرهامهم است وهرجمله ای ذوق ایجادنمی کند.دراین شعربسیارساده اگرچه قاعده شعرهای خاص رعایت نشده اماهردوبندآن هفت بخش است واین لازم است.

حضرت زهرا(س)باامام حسن(ع)بازی می کردندومی گفتند:

اشبه اباک یاحسن/واخلع عن الحق الرسن/واعبدالهاذالمنن/ولاتوال ذالاحن(شبیه پدرت باش ای حسن/وطناب ازگردن حق بازکن/وخدای صاحب نعمت و احسان راپرستش کن/وباافرادبدخواه وکینه توزدوستی نکن)بحارالانوار-ج43-ص286

میتوان مجموعه ای ازاشعارونغمه های خوب راجمع آوری کردومورداستفاده قرارداد.برای شناخت شعرخوب،هم به محتوای غنی و درست،وهم به وزن وریتم موزون توجه کنید. خصوصاشعردینی بایدبهترین باشد.ازانتشار و خریدکتابهای شعردینی که اشعاروتصاویر غیر تخصصی وضعیف داردبپرهیزیم.

اتل متلی که بین مردم رایج است،شعری بی معنی وکلافی سردرگم است که مکرر خوانده می شودوسودی برای بچه ندارد. بجای آن می تواندازاتل متل هاولالایی های بامحتوا استفاده کرد:

اتل متل توتوله/گاوحسن چه جوره/حسن میگه پدرجون/راه طویله دوره/پدرمیگه حسن جون/گاودرانتظاره/خدای مهربون هم/ازتنبلا بی زاره/توی کتاب نوشته/تنبلی کارزشته/ بدوپسربدوشش/زنده بمان به کوشش/ شیر دوشیدی دعاکن/کاربرای خداکن...

اتل متل توتوله/دوتابچه کوتوله/توکوچه هامی رفتند/باهم دیگه می گفتند/هرکی که درس نخونه/آخرسال می مونه...

اتل متل شیرینه/روبه خدامیشینه/میگه الهی هیچ کس/خواب های بدنبینه...

اتل متل مربا/نقل ونبات وحلوا/زندگی شیرین میشه/وقتی نباشه دعوا...

اتل متل درزدند/کبوتراپرزدند/عزیزوبابابز رگ/به خونمون سرزدند...(برای مطالعه بیشتر می توانیدبه کتاب"تربیت دینی کودک ونوجوان" مراجعه نمایید)

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, | 10:33 بعد از ظهر | نویسنده : نائب الزیاره حرم شهدا


درجهرم پدرومادری بودندکه پنج پسر داشتند ولی چهارنفرشان به شهادت رسیده بودند روزی به آنهاگفتند:آیاخواسته ای ازامام دارید؟

گفتند:بله،آرزوداریم فقط یک بارهم که شده حضرت امام راازنزدیک زیارت کنیم.

وسایل سفرشان رامهیاکردندوقتی به تهران رسیدند،دراتاقی منتظرآقاماندند...

وقتی امام واردآن اتاق شدندتاچشم آقابه پدرومادرچهارشهیدافتادشروع کردبه گریه کردن که ناگهان مادرشهیدبلندشدرفت جلوی امام ایستاد

وگفت:امام چهارپسرم رادادم که اشک چشمانت رانبینم،آقاجان اگر لازم باشد حاضرم پسرپنجمم راهم بدهم تااشک چشم شمارانبینم...

 

پدران ومادران شهداء شرمنده ایم...


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, | 11:58 قبل از ظهر | نویسنده : نائب الزیاره حرم شهدا

آیا ازدواج ام کلثوم دختر امام علی علیه السلام با عمر نشانه دوستی و روابط حسنه میان امام علی علیه السلام و عمر نیست؟

پاسخ: موضوع ازدواج ام کلثوم با عمر از دو دیدگاه قابل بحث و بررسی است:

الف. از منظر منابع اهل سنّت؛

ب. از منظر منابع شیعه.

منابع اهل سنت

در بین اهل سنت، مشهور است كه امیر المؤمنین علی علیه السلام دختر خود ام کلثوم را به ازدواج خلیفه دوم، عمر بن خطاّب ،در آوردند. آنها این ازدواج را نشانگر دوستی و روابط حسنه میان علی علیه السلام و خلیفه دوم قلمداد می‌كنند.

در نقد و بررسی این موضوع به چند نكته اشاره می‌شود:

1. مسئله ازدواج ام کلثوم در هیچ یك از دو كتاب معتبر نزد اهل سنت، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم - كه در نزد اهل سنت معتبرترین كتابها بعد از قرآن شمرده می‌شوند - ذكر نشده است.

هیچ یك از صحاح ششگانه اهل سنّت ازدواج ام کلثوم را ذكر نكرده‌اند.

2. برخی از مسانید معتبر نزد اهل سنت، مانند: مُسند احمد بن حنبل نیز این رویداد را بیان ننموده‌اند.

3. برخی از منابع تاریخی و روایی اهل سنّت، مانند: «طبقات» ابن سعد و «المستدرك» حاكم نیشابوری،ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم را مطرح نموده اند. در این باره، دو نكته شایان ذكر است:



الف. براساس مبانی رجالی اهل سنّت، تمام راویان این روایت، متّهم به صفات «كذّاب»، «وضّاع»، و «ضعیف» و «مدلَّس» می‌باشند؛لذا براساس منابع اهل سنت، موضوع ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطّاب به لحاظ سندی فاقد اعتبار و ارزش می‌باشد.

ب. صرف نظر از ضعف سندی، این روایت به لحاظ دلالت و معنی نیز دچار تعارض، چندگانگی و تشویش در نقل می‌باشد؛ به گونه‌ای كه برخی از نقل‌ها برخی دیگر را تكذیب می‌نمایند. به عنوان مثال، در برخی نقلها این گونه آمده است كه وقتی عمر به خواستگاری ام کلثوم آمد، علی علیه السلام مسئله كوچكی سنّ ام کلثوم را مطرح نمودند و در برخی نقل‌ها آمده است كه حضرت فرمودند: «من او را برای فرزندان برادرم جعفر بن ابی طالب نگه داشته‌ام.» در نقل دیگری بیان شده است كه علی علیه السلام بدون درنگ ام کلثوم را نزد عمر فرستاد تا او را نگاه كند.

دیدگاه شیعه

در مورد ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم، در میان دانشمندان شیعه دیدگاه‌های متفاوتی مطرح است كه در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1. برخی از دانشمندان شیعه از جمله شیخ مفید، این تزویج را به شدّت انكار نموده و بر این باورند كه چنین ازدواجی اساساً رخ نداده است.

2. دیدگاه دیگر این است كه ام کلثوم دختر واقعی علی علیه السلام نیست؛ بلكه ربیبه - دختر خوانده - علی علیه السلام بوده است. براساس این دیدگاه، ام کلثوم دختر واقعی ابوبكر بوده، مادرش أسماء بنت عمیس است. پس از مرگ ابوبكر، اَسماء به همسری علی علیه السلام در آمد و ام کلثوم همراه مادرش به خانه علی علیه السلام آمدند.

این دیدگاه متعلّق به آیت اللَّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله است. ایشان در این باره می‌فرمایند: «امّ كلثوم كه با عمر ازدواج كرد، ربیبه علی علیه السلام و دختر اسماء بنت عمیس از ابوبكر بود. او كودك بود و با ازدواج اسماء با علی علیه السلام پس از مرگ ابوبكر به خانه علی علیه السلام آمد و بزرگ شد و با عمر ازدواج كرد. او را همه جا ام کلثوم بنت علی علیه السلام می‌گفتند. او با پسرش زید بن عمر در زمان امام مجتبی علیه السلام فوت كردند. امام علیه السلام بر او و پسرش یك نماز میت خواند و همین دلیل بر جواز نماز بر دو میت در یك نماز شد.

امّ كلثوم دختر فاطمه علیها السلام در كربلا با خواهرش زینب علیها السلام بود و در شب یازدهم تا صبح مواظب اطفال امام حسین علیه السلام بود كه خود دلیل دیگری بر نفی ازدواج او با عمر است؛ زیرا اگر زن عمر بود و فرزندی داشت، در جریان كربلا منعكس می‌شد، در اسارت كوفه و شام مطرح می‌گشت. اصولاً برای او حرمتی قائل می‌شدند.»

3. دیدگاه دیگر این است كه این ازدواج صورت گرفت؛ ولی از روی تهدید و اكراه و اجبار. در منابع حدیثی شیعه روایاتی وجود دارد كه نشانگر وقوع این ازدواج از روی تهدید و ارعاب می‌باشد. در ذیل به نمونه‌ ای اشاره می‌شود:

محمد بن ابی عمیر از هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل می‌كند كه فرمود: «هنگامی كه عمر [از ام کلثوم] نزد علی علیه السلام خواستگاری نمود، حضرت در پاسخ او فرمودند: او كم سنّ و سال است. عمر با عباس - عموی علی علیه السلام - ملاقات كرد و گفت: آیا در من عیبی هست؟»

عباس گفت: چه شده؟ عمر گفت: به خواستگاری دختر برادرزاده ات رفتم؛ [ولی او پاسخ منفی به من داد و] من را ردّ نمود. به خداوند سوگند! چاه زمزم را پُر می‌كنم و هیچ نشانه بزرگی و كرامت برای شما نیست، مگر آنكه آن را از بین خواهم برد و هر آینه دو شاهد برای او اقامه كرده، به اتّهام سرقت دست راست او را قطع خواهم نمود. پس عباس نزد علی علیه السلام آمد و او را [از تهدیدهای عمر] آگاه ساخت و از ایشان درخواست نمود تا امر [این ازدواج] را به او واگذار نماید. علی علیه السلام نیز مسئله ازدواج ام کلثوم را به عموی خود عباس سپرد.»

در مورد این روایت، چند نكته دارای اهمیت می‌باشد:

1. در وهله اوّل، علی علیه السلام به درخواست عمر پاسخ منفی دادند و فرمودند: ام کلثوم هنوز به سنّ ازدواج نرسیده است. این پاسخ، خود بیانگر ناخرسندی علی علیه السلام از این پیوند بوده است.

2. عمر از تهدیدهای شدیدی مانند نابود ساختن نشانه‌های بزرگی و كرامت اهل بیت علیهم السلام و اتّهام سرقت بهره برده است. این تهدیدها از یك سو، جان علی علیه السلام و خاندان و شیعیان ایشان را به مخاطره انداخت و از سوی دیگر، كیان دین و جامعه اسلامی را مورد تهدید و بی ثباتی قرار می‌داد.

3. علی علیه السلام، به منظور احترام گذاشتن به درخواست عموی خود، تصمیم گیری نهایی در مورد این ازدواج را بر عهده عباس گذاشتند.

با توجه به آنچه ذكر شد، چگونه این پیوند می‌تواند از روی رضایت و خشنودی علی علیه السلام صورت گرفته باشد؟ ازدواجی كه آغازش با انكار و مخالفت علی علیه السلام بود و منجرّ به تهدیدهای شدید از سوی خلیفه دوم گردید، چگونه می‌تواند نشانگر دوستی و روابط حسنه میان علی علیه السلام و خلیفه دوم باشد؟

مخصوصاً از این جهت كه اصلِ این ازدواج و اصل وجود فردی از فرزندان علی علیه السلام به نام ام کلثوم كه با عمر ازدواج نمود، مورد نفی و انكار برخی از دانشمندان بزرگ شیعه است.


برچسب‌ها:

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد